آرشیو: آرشیو مهراد روستا

مرا تا عشق تعلیم سخن کرد

آرشیو مهراد روستا

مرا تا عشق تعلیم سخن کرد

آرشیو: مه نوشت ۲: جایی برای تعلق

چهارشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۲:۵۷ ب.ظ

 

تفنگ‌هاتون رو پر کنید و‌ دوستاتونو بیارید .
این بامزه‌ست که ببازی و تظاهر کنی !

موسیقی یه محرک حافظه‌ست. یه کلید رمزنگاری. نقش Public Key رو توی رمزنگاری GPG داره. 
یه آهنگ رو‌ گوش می‌دی و تمام لحظاتی که قبلا اون رو گوش دادی جلو چشمت رژه می‌ره. احساسات. افکار. امیال.

این هفته، هفته معمولی‌ای بود. دانشگاه که مثل همیشه مزخرف بود، اما کارها طبق روال بود. استادهایی که قد خر بارشون نیست، یا اگه هست اونقدر آدم‌های تک بعدی‌ای هستن که نمیشه تحملشون کرد.
البته استاد زبان بهتر از بقیه‌شونه. هفته‌ی قبلش سر کلاس یه سیستم ضبط دست‌ساز آورده بود و آهنگ‌های کانتری میزاشت به منظور آموزش. آدم باحالیه، جالبه. و چون من سر کلاسش جزوه نمی‌نویسم فکر می‌کنه خیلی خفنم ! ولی خب نیستم ! من هیچوقت زبان رو گرامری یاد نگرفتم. من انگلیسی رو اشتباهی یاد گرفتم. دیدم همه جی انگلیسیه، منم شروع کردم خوندن و شنیدن ! اصلا همیشه از گرامر و جزوه بدم میاد. همه جا. مزخرفه. برای همینه که دست‌خطم بد شده. اما در عوضش بیاید توی تایپ با هم مسابقه بزاریم ! بازم افتخار نمی‌کنم به دست‌خط بدم ولی خب می‌پذیرمش.

Somewhere to belong 
این عبارت در آینده اسم یه آهنگ یا یه آلبوم میشه. چیزی بود که من حداقل چند ساله دنبالش بودم. شاید هم هنوز باشم. شایدم همیشه باشم.
پیدا کردن جایی که بهش تعلق دارم. هیچوقت نتونستم دوستانی رو پیدا کنم که از بودن باهاشون لذت حقیقی ببرم و تحسینشون کنم. حقیقتا این اواخر (دو سال اخیر) #تغیرات_ملموسی داشتم اما خب بازم اونی که می‌باست نبود. آقای س.م هم خیلی حال خوشی نداره.

یه زمانی توی موسیقی سعی کردم پیداش کنم. یه زمانی توی جامعه نرم‌افزار آزاد ایران، حتی یه زمانی توی جمع لش‌هاش. ولی خب اصلا معلوم بود من آدمش نیستم.

خلاصه فهمیدم گشتن دنبالش مفید نیست. من همینم که هستم ! من نه یه برنامه‌نویس خفنم، نه یه آدم هنری‌ام، نه هری دیگه. 
ولی خب ترجیح دادم حداقل چیزایی که توش خوبم رو ادامه بدم ببینم چی میشه. 
دیگه دارم بیشتر از کوپونم فلان ... مهدیار بخش بعد رو بیار تو !

در مورد ماز می‌خواستم بگم. ماز جبرانی که معرف حضورتون هست؟ استندآپ کمدین باحال ایرانیی که زندگیش البته تو آمریکاست همسرش هم یک مهاجر هندی‌ست. مازیار جبرانی رو خیلی دوست دارم و وقتی دیدم کتابش به اسم «من تروریست نیستم ! (اما یک بار تو تلوزیون نقششو بازی کردم.)» به فارسی هم ترجمه شده، نتونستم مقاومت کنم از خریدش.
تو این کتاب زندگیشو به طنز نوشته. پیشنهاد می‌کنمش قطعا. زندگی‌نامه‌های خودنوشته رو‌معمولا دوست دارم. هر کسی باشه. معمولا برای شناخت اون فرد تا حد زیادی مفیده.
این نوشتن‌های منم  از این کتاب شروع شد. نوشتن باعث میشه حداقل خودتو بهتر بشناسی. به روی خودت باز شی. حداقل برای خودت.

آهنگ هم می‌فرستم چند. تا الان. لئونارد کوهن هم پس افتاد واسه هفته بعد.

خدافظ
 

آرشیو نظرات  (۱)

تا نخونی نمیتونی بنویسی فکر میکنم همه از کتاب شروع کردن... 
پاسخ:
آره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">